سفره باز است
سفره باز است بیایید غذا آماده است
هرکجا صحبت توبه است خدا آماده است
بهترین فصل پریدن به خدا اکنون است
بال پرواز بگیرید هوا آماده است
شهر را با خبر از سفرهء احسان سازید
آن کریمی که کِشد ناز گدا آماده است
ای که جا ماندهای از توبهء ماه شعبان
فرصت توبه در این ثانیهها آماده است
خوب یا بد همه آیید که دعوت شدهایم
که در این بند برای همه جا آماده است
دیگر از درد گناه آه کشیدن کافیست
هرچه درد است بیارید دوا آماده است
ماه احسان علی و حسن و فاطمه شد
سفرهء شمس جدا شاه جدا آماده است
شام جمعه است که با آمدن ماه خدا
سفره مادری خون خدا آماده است
آخر درد دلم روضه بخوانم خوب است
مجلس گریهء ما اهل بکا آماده است:
دل من پر زده و باز به گودال رسید
تا سر شاه عطش؛ نیزه چرا آماده است
تا نشیند به روی بوسهگه پیغمبر
خواهرش دید که یک چکمه بپا آماده است
تیز میکرد سر خنجر خود را نامرد
حرمله گفت که ای شمر بیا آماده است
حامد خاکی