شعر شهادت حضرت رقيه (س)
سه ساله حسین(ع)
غصه هایت آب کرده آب را
گریه آورده سرِ ارباب را
ای که هر رُکن وضویت..،زخم بود
سجده ات آتش زده محراب را
چَنگِ شلّاقی به پایت گیر کرد…
شمر دارد می کِشَد قُلّاب را
با لگد از بس تو را می زد سنان
چشم تو هرگز ندیده خواب را
بی جهت از مو بلندت می کند
دوست دارد زجر پیچ و تاب را
صورت تو نصفِ دستِ اَخْنَس است…
خُرد کرد این پُتک،کُلِّ قاب را
مردک شامی به جَدَّت فحش داد
ای خدا لالش کن این ناباب را
سنگ خورد..،از نیزه ها افتاد علی
حرمله بانی شد این پرتاب را
طشت..،چوب خیزران..،تُنگِ شراب
مستی آورده است این اسباب را
در خرابه می رسد بابا به تو
عمه دید این لحظه ی نایاب را
بردیا محمدی