طفل رباب(س)
رسد به فصل جدایی اگر کتاب بد است
و تشنه ماند اگر طفلِ ربّ آب بد است
مگر چقدر از آب فرات را میخواست
برای طفل که بیش از دو جرعه آب بد است
به پیش مادر طفلی که از عطش مُرده
نه حرف آب زنید و نه لب به آب.. بد است
شبیه چوبهی گهوارهی علیاصغر
دلش شکسته و حالِ دلِ رباب بد است
خدا کند که سوال از سرِ علی نکند
اگر که حرمله پاسخ دهد جواب بد است
به گریه گفت چرا روی نیزه خوابیدی؟
مگر که دامن مادر برای خواب بد است؟
خدا کند که نقابی به رخ کشد خورشید
برای صورت شش ماهه آفتاب بد است
اگرچه بر رویِ سرنیزه سفت بسته شده
برای حمل سرش رقص و پیچ و تاب بد است
خداکند که نِیاش را تکانتکان ندهند
برای مادر غمدیده اضطراب بد است
سرش به نیزه بماند و یا زمین افتد؟
همیشه بین بد و بدتر انتخاب بد است
زمین برای سری که ز نیزه افتاد و
گرفته با لگد این و آن شتاب بد است
گروه شعر یا مظلوم