شعر وفات حضرت خديجه (س)
ام المومنین
همیشه با امینِ خود ، امینی راستین بوده ست
خدیجه بهترین بانویِ ختم المُرسلین بوده ست
تمامِ ثروت اش را نذرِ چشمانِ محمّد کرد
گلی که تشنه این چشمه ی شورآفرین بوده ست
بپرس از حمزه و عمّار و یاسر خوب می دانند
خدیجه بانیِ اسلام در این سرزمـین بوده ست
فقـط او حافظِ شـأنِ امیرالمومنیـن باشد
فقـط او لایـقِ عنوانِ امّ المومِنیـن بوده ست
روایت می کند لبخـندهایـش نـصِّ قــرآن را
و در تفسیر کوثر اشک هایش دلنشین بوده ست
خـدیجه گوهـری دارد ، پیمـبر مادری دارد
علی هم یاوری دارد مگر بهتر از این بوده ست ؟
چه شوقی بهتـر از این که علی دامادِ او باشد
که تنها آرزویـش روزهایِ واپسین بوده ست
خدیجه رفت امّا پاسـخِ یک شهر سیلی شد
به باورهایِ مردی که خودش یعسوبِ دین بوده ست
غزل بینِ در و دیوار پرپر شد ردیف اش سوخت
همیشه آخرِ این روضـه باید نقطه چــین باشد …
ابراهیم زمانی