وقت نمازه
دوباره وقت نمازه
درِ آسمونا بازه
لحظه های رحمته باز
موقع عرض نیازه
ازسرم خیلی زیاده
اینکه توهواموداری
توی سفره ی نیازم
این تویی که نون میذاری
تو کریمی،تو رحیمی
سمت تو میکشه میلم
غصه هاموبه تومیگم
تودعاهای کمیلم
منه روسیاهو امشب
دوباره بنده خطاب کن
دوسه قطره اشک آوردم
کممو زیادحساب کن
اومدم ازت بخوام که
نفسمو ازم بگیری
منوبنده ی خودت کن
نمی خوام برم اسیری
روسیاهم،پره آهم
منو ازخودم جدام کن
برای تحویل سالم
راهی امام رضام کن
همه خوشبختی دنیا
توی این صحن وحریمه
کربلای مافقیرا
صحن سیدالکریمه
هرکی شدزائر این در
دوتا شه پرفرشته
ثواب زیارتش رو
قدکربلانوشته
حس و حال،دورگنبد
شبیه صحن حسینه
این حیاط تااون حیاطش
مثه بین الحرمینه
روزای آخرساله
همه دنبال براتن
بعضیافکربراته
اربعین کربلاتن
اسم اعظم حسینت
تامیادچشام می باره
همونی که توغریبی
مثل وهمتایی نداره
لب عطشان،تن عریان
روزمین گرم صحرا
قتلوک یابنی
کربلا،نوحه زهرا
تا که روسینه نشستن
دل مادروشکستن
پای نیزه ی علمدار
دستای زینبوبستن
محمد نجاری