شعر شهادت حضرت قاسم (ع)
جامِ عسل
تا به تو رو زده ام رو به خدا آوردم
همه طاعاتْ به سمتِ تو به جا آوردم
امشب این آیِنه را ماه بغل می گیرد
ساقی از میکده ات جامِ عسل می گیرد
دارد از لعلِ لبت یک دو دهن می چیند
همه یِ حُسنِ تو را همچو حَسَن می چیند
تا به تحتُ الحنکِ شاه تو سنجاق شدی
کوکبِ روشنِ در پرده یِ آفاق شدی
رویت از رویِ حسین ست که معنا گشته
قَدَت از قامتِ سقاست که رعنا گشته
بندِ نعلینِ تو بندِ دلِ بی تابِ من است
رنگِ پیراهنِ تو رنگِ عقیقِ یمن است
پیچشِ مویِ سرت همچو معمّا مانده
نیزه ای رفته وُ در صحنِ تنت جا مانده
رضا پوراکرمی