شعر شهادت امام كاظم (ع)
تازیانه
دراین قفس چویادم زلانه می آید
سرشک دیده من دانه دانه می آید
دلم گرفته ازاین غم که گوشه زندان
اجل به دیدنم حتی چرا (نمی آید)
همیشه صحبت معصومه با رضا این است
برادرم پدرم کی به خانه می آید
چوبید لرزه فتد برتنم زبس سندی
پی اذیت من وحشیانه می آید
به روز بهر ملاقات می روند همه
ولی به دیدن من اوشبانه می آید
برند شاخه گل هدیه بهرزندانی
ندانم اوزچه با تازیانه می آید
حسین حسینی