شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)

همان غریب که از هر غریب تنهاتر

همان غریب که از هر غریب تنهاتر

به روی دست خودش برده بود بالاتر

دمی به سمت حرم زد , دمی به لشکریان

کسی که بود از عیسی دمش مسیحاتر

نگاه خسته ی او را کسی نمی فهمید

اگرچه بود نگاش از همیشه گیراتر

و روی دست خودش یک امام می آورد

که از تمامی مردان قوم آقاتر

علی شده ست مهیا برای جنگیدن

کمان حرمله آن سو شده مهیاتر

تمام قامت او زیر تیر پنهان شد

گلوی کوچک اش اما شده ست پیداتر

سه شعبه ای که علمدار را زمین انداخت

همان سه شعبه به جسمش نشست زیباتر

و قامتش همه در هم شده ست و پاشیده ست

و قد کوچک او گشته است رعناتر

دو سطر نیزه نوشتی به خط کوفی بود

به خط خون بنویسش , به خط خواناتر

 مجتبی حاذق

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا