شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت زهرا (س)
شعر روضه حضرت زهرا (س)
آخر گرفت دامن ما را بلای در
وقتی بلند شد به چه وضعی صدای در
حرمت نگه نداشت به مادر زیاد خورد
شلاق های رد شده از لا به لای در
مردانه ایستاد کمی هم عقب نرفت
بالا گرفت هرچقدر شعله های در
یکی دوتا نبود عذابی که داشتیم
دیوار هم مزاحم او شد جدای در
کم خواب شد نفس زدنش هم عذاب شد
جاماند روی بستر او ردّ پای در
اینجا کسی بفکر تسلای ما نبود
قنفذ چقدر طعنه به ما زد برای در
پی میبرد چه بر سر این خانه آمده
هرکس کمی نگاه کند به نمای در
یک روزه پیر کرد علی را چه بی صدا
خون لخته ها که مانده روی جای جای در
مادر به پشت در, دم دروازه دخترش
ختم به خیر نیست دگر ماجرای در
شاعر : ؟؟؟