نگاهت را مگیر آقا

نگاهت را مگیر آقا خدا را خوش نمی آید

گدایت را مکن رسوا خدا را خوش نمی آید

من مجنون و دیوانه گدای هر شبت هستم

بیا رّدم مکن لیلا خدا را خوش نمی آید

روضه سید الشهدا ع

تا گره باز شد از ابرویش

نیزه ای بوسه زد به پهلویش

دست بر جای زخم نیزه گرفت

ناگهان دید زخم بازویش

خاطره ی پیرهن

چقدر خاطره مانده به روی پیرهنت

فضای دشت شده پر ز بوی پیرهنت

چقدر جاذبه دارد حوالی گودال…

چقدر نیزه شده خیره سوی پیرهنت

رقیه خاتون سلام الله

تو گفته ای که روضه برایت به پا شود

از کربلا به  شام حسینیه وا شود

تاریخ از حماسه ی تو قد کشیده است

باور کنم که قد بلند تو تا شود ؟!

شهزاده علی اصغرعلیه السلام

از خدا آمده ام تا به خدا می جنگم

از بهشت آمده و  کرب و بلا می جنگم

در تنم ظرفیت اکبر لیلا شدن است

بی زره در صف مردان خدا می جنگم

خاک نجف

صحن نجف؛ یاسین و الرحمن  چه می چسبد 

جاری شدن در کوثر قرآن  چه می چسبد

وقت زیارت خوب می فهمم که با مولا 

همسایگی در روضه ی رضوان چه میچسبد    

منتظرروی تو….

سخن ما همه از طره گیسوی تو بود

از لب لعل تو واز خم ابروی تو بود

هر کجا پا که نهادند همه خوبان جهان

صحبت از روی تو و موی تو و خوی تو بود

خدا نوشت تو را

خدا نوشت تو را بر سر جهان باران

تویی حسین”ع”  امیر همه طمع کاران

طمع به عشق تو کردم اگر گنه کارم

تویی الهه ی عاصین این گنه کاران

جمعه …

تقویم هم دیگر تماشایی ندارد

وقتیکه جمعه , صبح زیبایی ندارد

حبس دعای من مرا درگیر من کرد

در این منیت ها خدا جایی ندارد

با حضور شیر حق

با حضور شیر حق خیبر سپر انداخته

دست خطی مرتضی بر روی  در انداخته

حیدر آمد, حیدر آمد, در میان معرکه

لرزه ای در قلب دشمن این خبر انداخته

یاامیرالمومنین علیه السلام

نرخ بازار طلا بی ارزش و بیهوده است…

ما ز ایوان طلا خرج و مخارج می بریم…

سیدصادق موسوی

شور شیرین

معجزاتی که از این عشق , تو و من دیدیم

آنچنان بود که حتی به شنیدن , دیدیم

اَشک , در دیده ی ما بود ولی خندیدیم

به خدا بی نمکِ فاطمه می گندیدیم

با حسین بن علی گشت عسل , سرکه ما

رو به دریای غمش رود شده برکه ما

دکمه بازگشت به بالا