در التهاب …

بیا مخواه که خانه پر اضطراب شود

تمام خانه پر از سایه ی عذاب شود

خدا کند که بمیرد هر آنکه باعث شد

علی ز شرم زنش قطره قطره آب شود

بساط هیزم و آتش

امان نداد سقیفه به چشم های ترت

هنوز خشک نشد در کفن تن پدرت

هنوز میوه ی اشک تو کال بود ولی

که خواستند ببینند باغ بی ثمرت

مجموعه رباعیات

روی یاس مصطفی شد ارغوانی پیش من

قامت تازه جوانی شد کمانی پیش من

ضربه ی دست سقیفه مادرم را زد زمین

هر دوچشم از کارافتادند آنی پیش من

چقدر میخ, دلی پر دارد…

رقص آتش به در خانه چه غوغا میکرد

دود و خاکستر و خون معرکه برپا می کرد

بند بردست, کسی, ناله ی جانسوزی داشت

هق هق خامُش او لعن به دنیا می کرد

که چون بامصطفایم باخدایم

لطافت موج می‌زد در صدایت

که دل برد از خدا هم ربنایت

خدا خلقت نمود و عاشقانه

دمی زل زد به برق چشمهایت

انتظار

امسال بیا بهار را حفظ کنیم

چشم و دل بی قرار را حفظ کنیم

جمعه نه,تمام هفته با ندبه ی خود

حیثیت انتظار را حفظ کنیم

هدیه ارجمند

 

کربلا را دل تنگم

هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد

نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد

خوشا به حال خیالی که در حرم مانده

و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد

یاحبیب الباکین

زمین برای قدم هایت آسمان شده بود

وَ ماه, روی سرت مثل سایه بان شده بود

دوباره کشتی نوح از پس زمان برخاست

وَ باز دست خداوند, بادبان شده بود

مشق عشق

 *هر شب به دفتر دل خود حک کنم حسین

استاد من نداده به من مشق دیگری*

بر سینه میزنم که مبادا درون آن

غیر از حسین خانه کند عشق دیگری

محسن نورپور

 

برای شهیدان

مثل انار, گریه ی سرخی است در دلم

بعد از شما شکسته تمام انارها

ما وارثان داغ شماییم در زمین

خون شماست بر ورق روزگارها

بیقراری و من …

هنوز روی سرت جای نیزه داری و من

نشسته ام که بیاید عمو به یاری و من

هزار حرف دگر با سر تو دارم و تو

به سوی عمه پریشان و بیقراری و من 

محسن نورپور

 

محرم تمام شد

دل کندن از عزای تو هرگز نمی شود

این گریه جز برای تو هرگز نمی شود

شاید شود بدون محرم عزا گرفت

بی یاد کربلای تو هرگز نمی شود

محسن نورپور

 

دکمه بازگشت به بالا