شعر مصائب اسارت شام

بیقراری و من …

هنوز روی سرت جای نیزه داری و من

نشسته ام که بیاید عمو به یاری و من

هزار حرف دگر با سر تو دارم و تو

به سوی عمه پریشان و بیقراری و من 

محسن نورپور

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا