صدای آه زینب(س)

دو زینب‌زاده میدان می‌روند از خیمه‌ی زینب
دو شیری که کنار او کشیدند قد باهم

نرفته زینب اما می‌رود دنبالشان مولا
نرفت و جای زینب می‌دود با گریه زهرا هم

حسین جانم

یک علی روی عبا و یک علی زیر عبا
خوب شد بر روی دوش خود عبا انداختم

تیر را بیرون کشیدم خِس‌خِسِ تو قطع شد
ای زبان‌بسته تو را من از صدا انداختم

وای از دل رباب(س)

ندیدم هرچی می‌گردم
یه دونه آشنا مادر
کسی اینجا حواسش نیست
به حال و روزِ ما مادر

یا زینب(س)

مُحرم شد مُحرم تا ابد مادام با زینب
پس از کرببلا اسلام شد اسلام با زینب

حسین است او که خوابِ دشمنان را می‌کند کابوس
علی آمد میان کاخ‌های شام با زینب

علی جانم

گفتم از آبی که می‌نوشند حتی اسب‌ها
مرهم لب‌های بی‌جانش کنم اما نشد

آنقدر گفتم که منوا مادرم هم گریه کرد
خواستم یک جرعه مهمانش کنم اما نشد

جانم حسن(ع)

ما حسینی گشته‌ایم از قبلِ دنیا با حسن
ما خودِ کرببلا هستیم اما با حسن

هرکه گرید بر حسن در وقت گریه بر حسین
طور دیگر قُرب دارد پیش زهرا با حسن

ای یتیم خانه‌ام رحمی به حال نجمه کن

یا نداری جان، لبی بگشایی و آهی کشی
یا عسل چسبانده قاسم‌جان لبانت را به هم

ای یتیم خانه‌ام رحمی به حال نجمه کن
ریختی در خیمه‌ام گریه کنانت را به هم

جانم حسن(ع)

هفت پشتم به سر سفره‌ی آلِ حسن است
که جهان ریزه‌خور جاه و جلال حسن است

ما که یک عمر فقط نان حلالش خوردیم
خون ما پس همه‌ی عمر حلال حسن است

عمو حسین(ع)

روضه سنگین شده و آه حسن بدحال است
فاطمه آمده با گریه بگو : وای‌حسین

عمه‌اش گفت نرو طفل ولی می‌نالید :
جان من رفته ببین جانب او وای‌حسین

واویلا

عاقبت دروازه‌ی ساعات وقتی باز شد
قافله در ازدحامِ میزبانش گیر کرد

با طنابی دورِ گردن دخترک ترسیده بود
در شلوغی‌ها شبیه عمه‌جانش گیر کرد

شب ویرونه

شب ویرونه که با گریه چراغونی می‌شه
من که هق هق می‌کنم خرابه بارونی میشه
هِی می‌خوام نشون بدم بابا که هیچیم نشده
ولی سرفه‌ام می‌گیره کُنج لبم خونی میشه

آیت‌الله علی آیتِ عُظمی زینب

بعد بسم‌اللهِ ما هست تعالی زینب
آیت‌الله علی آیتِ عُظمی زینب

هاجر و آسیه نه مریم و حوا هرگز
بنویسید فقط حضرت زهرا زینب

دکمه بازگشت به بالا