اشعار سرخ دلشکنش را بیاورید
دمنوحههای سینهزنش را بیاورید
دارد صدای قافله از دور میرسد
اسفند وقت آمدنش را بیاورید
اشعار سرخ دلشکنش را بیاورید
دمنوحههای سینهزنش را بیاورید
دارد صدای قافله از دور میرسد
اسفند وقت آمدنش را بیاورید
نزن به خاك سرت را دلى نميسوزد
نكش به حجره پرت را دلى نميسوزد
دلى به رحم نيامد پس آب آب نكن
ببين جواب شدى رويشان حساب نكن
دلبر دلش گرفته دلدار گريه كرده
عاشق هميشه وقت ديدار گريه كرده
به آشتى بنده ، مشتاق تر خدا بود
از توبه گنهكار ، غفار گريه كرده
ارباب آمده ثمر باغ لاله اش
كرده ظهور فاطمه اى در سلاله اش
امد کسی که مهجة قلب حسین را
دست خدا سند زده پشت قباله اش
عاشق شديم و خون جگري خواستيم ما
در جاده تو دربدري خواستيم ما
بى دردسر ، وصال گوارا نميشود
در راه وصل ، دردسرى خواستيم ما
به جرم عشق گرفتار تب کنید مرا
برای عبرت مردم ، سبب کنید مرا
فقط اجازه بده پای شمع بنشینم
اگر نسوختم امشب ادب کنید مرا
حديث مادر مارا كبود ميفهمد
كشيده خوردهء دست يهود ميفهمد
نفس نفس زدنش را كبوتري زخمي
كه تنگ شد نفسش بين دود ميفهمد
بهشت آرزوی من
گمونم بهتری خانوم
خدارو شکر که بازم
خودت پشت دری خانوم
گرچه سنگ از همه بسيار در آنجا خورده
نام مجنون به سر كوچه ليلا خورده
عاشق از سرزنش مردم اين كوچه مرنج
قيمتى تر شده قاليچه اگر پا خورده
اين مرد كه در گوشه بستر نگران است
واللهِ كه مظلومترين مرد جهان است
از زندگى پرغم خود سير شد امشب
خيبر شكن از غصه زمينگير شد امشب
باز در حلقه رندان به خدا نزديكيم
همه از نفس گريزان ، به خدا نزديكيم
ما در اين ماه خدايى دوبرابر مستيم
ما در اين ماه دوچندان به خدا نزديكيم
حديث مادر مارا كبود ميفهمد
كشيده خوردهء دست يهود ميفهمد
نفس نفس زدنش را كبوتري زخمي
كه تنگ شد نفسش بين دود ميفهمد