عشق علی

«حق روز ازل کل نعم را به دلم داد»
بر روی سرم سایه عشق علی افتاد
از لطف خدا شد دل تنگم علی آباد
هر ذره ای از جان و تن من شده فریاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد

عشق ازلی

«حق روز ازل کل نعم را به دلم داد»
بر روی سرم سایه عشق علی افتاد
از لطف خدا شد دل تنگم علی آباد
هر ذره ای از جان و تن من شده فریاد

تشنه منم

تشنه منم حضرت دریا علی
پست منم عالی و اعلا علی
مست منم ساقی دلها علی
ذکر هر آنکس که بود با علی

آمدم جبران کنم

آمدم دیرآمدم اما به هر حال آمدم
دل شکسته دل پریش و بی پر و بال آمدم

آمدم جبران کنم اما نمیدانم چطور
بس گنهکارم خدا آشفته احوال آمدم

علی جانم

به احترام مناجات نیمه شبهایش
خدا گذشت ز ما شیعیان رسوایش

علی اجازه نداد آبروی ما برود !
چه دین ها که ندارد گدا به مولایش..

یا علی

یا علی چشم تو نازم که بهشت دگر است
گرد و خاک ره تو اختر و شمس و قمر است
تو که جای خودت ای شیر خدا در مردی
قنبرت از همه دهر به والله سر است

دم علی آه علی

غم علی غصه علی ناله علی درد علی
دم علی آه علی خسته ترین مرد علی

گرمی جنگ به شمشیر علی بود ولی
پیش هر اشک یتیمی عرق سرد علی

مولای من

با کوله‌بار نان، شبِ آخر قیام کرد

مردی که هرچه داشت به کف وقف عام کرد

یک در میان جواب سلامش نمی‌رسید

آن که خدا به هر قدم او سلام کرد

اشک و خون

یک عمر از غم روزگاری نیلگون داشت
بر مژه هایش رشته های اشک و خون داشت

دیگر گلی روی لبش هر گز نرویید
برگونه اما لاله های واژگون داشت

کریم آل طه

آروز ازل مست می نوکری ام من
دلداده ی این طایفه ی دلبری ام من
ای ساقی کوثر بده پیمانه به دستم
هرقدر بریزی به خدا مشتری ام من

بانو

بانوی صبح هستی و خورشید دیگری
خاتون آب هستی و پاک و مطهری

آری به اتنخاب خدا و گواه او
تنها تویی که لایق عشق پیمبری

یا رب

نا امید از خودمم چشم امیدم به خداست

نفس من عین جفا و کرمت عین وفاست

هرچه خواهی بدهی بر من بیچاره بده

هرچه از سوی تو ای دوست رسد خوب و به جاست

دکمه بازگشت به بالا