اشعار ویژه (پیشنهادی)شعر مدح و مناجات امام رضا (ع)

حريم نور

از آن زمان که طرح دلم را خدا کشید
آن را مکان سلطنت عشق آفرید
دل را به نام  رعیت عشق اتنخاب کرد
بر تاج و تخت ملک خودش شاه  برگزید
شاهی که مهربان رئوف است و آشنا
شاهی که از فقیر وگدا ناز می خرید
آنکه در آسمان و زمین تاج و تخت داشت
همپای بالهای زمین خورده می پرید
مانند چشمهای پر از رحمت و صفا
هرگز ندید دیده هرکس که دیده دید

آقا جهان به دور تو  پروانه  می شود…
شاهی شبیه شاه خراسان نمی شود

باید کبوترانه برایت غزل نوشت
باید تو را شبیه خدا بی مثل نوشت
وقتی به چشمهای شما میرسد غزل
باید به جای چشم دوکاسه عسل نوشت
آن کس که جود را به تو بخشید ای رئوف
دل را گدای خان شما از ازل نوشت
طرز نگات زلزله انداخت در دلم
آباد خانه اش  که مرا بر گسل نوشت
کار گدای خانه  تو پادشاهی است
باید برای لطف تو ضرب المثل نوشت

ای آنکه گشته ضامن آهو مدد رسان
در زیر صفر مانده تبم  را به صد رسان

در محضر تو خاکم و از خاک کمترم
یعنی که از تمام فلک نیز برترم
وقتی به پیش گنب زرد تو میرسم
گویا بهشت کرده تجلی برابرم
گاهی  شبیه یک نخ سبزم  دخیل تو
گاهی در آسمان سرایت کبوترم
از اولین سفر که به پا بوست آمدم
دیگر نشدکه از حرمت دل بیاورم

جز درب خانه ات در دیگر نمیزنم
حاجت به جز حریم توجایی نمیبرم

دستم بگیر غیر شما راه چاره نیست
در کار خیر  حاجت هیچ استخاره نیست

گنبد نگو بگو که نگین جهانیان
گلدسته نه بگو که ستون های آسمان
زائر نگو بگو که ملک های عرش حق
خادم نه  جبرئیل خداوند لا مکان
مرقد  نگو و کعبه بگو بر ضریح او
بوی خدای میرسد از بارگاهشان
هر چیزدر جوار شما پر بها شود
بیهوده نیست قیمت بالای زعفران
هر جا رویم از سر خانت نمیرویم
از بس که سفره کرمت هست بی کران

دنیا به آستان حریمت دخیل شد
کوچکترین گدای شما جبرئیل شد

موسي علميرادي

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا