هر دم و بازدمش آیه و تکبیر فقط
بگذارید کند سجده دلی سیر فقط
بعد این سجده اگر خواست ببندد قامت
ضرب شلاق نبندید به این پیر فقط
هر دم و بازدمش آیه و تکبیر فقط
بگذارید کند سجده دلی سیر فقط
بعد این سجده اگر خواست ببندد قامت
ضرب شلاق نبندید به این پیر فقط
رجب را دوست دارم چون معاد است
قرار عاشقان، باب الجواداست
دری جز این حرم پیدا نکردم
همه جای حرم،باب المراد است
دل نمی ماند به روی دست، بادلدارها
خاصه وقتی که باشد روی لب، اصرارها
باز تحویلم گرفتند و نوشتند عاشقم
باز در آغوش یارم، تازه شد دیدارها
هم از می پرستان حذر میکنم
هم از باده نوشان گذر میکنم
سبو و پیاله به دستم نده
فقط با خیال تو سر میکنم
دست کریم، روزی من را زیاد داد
آبی طلب نکردم و دیدم مُراد داد
از خالِ هاشمیِ لبش کعبه ساختم
ما را حکایتِ سر زلفش به باد داد
لنگیم همه! عصای ما را بفرست
آمینِ پس از دعای ما را بفرست
بیماری ما صعب العلاج است بیا
ای جانِ شفا، شفای ما را بفرست
بی کس و کار آمدم تا که مرا یاری کنی
در دل شب، چاره ای بر عبد ناچاری کنی
عزت از تو دارم و بی آبرویی از خودم
کاشکی ای آبرو دار؛ آبرو داری کنی
هرچند در میخانه مست باده باید شد
در سجده های بندگی افتاده باید شد
وقتی سگ اصحاب را در کهف جا دادند
یعنی اسیر حلقه ی قلاده باید شد
مرا رسانده خدا هر سحر به یارب تو
سلام بر تو و هر کس که شد مقرب تو
حدیث عشق، اگر از زبان تو باشد
خداگواست که جانی بگیرم از لب تو
بر گوش می آید پیام منتظرها
یک روز می آید امام منتظرها
مُردند با عهدی که بر پای تو بستند
دیدند رویت را تمام منتظرها
ز بسکه چشم تو تصویر تار می گیرد
تمام آینه ها را غبار می گیرد
سرت چه آمده وقت کشیدن جارو
به گریه فضه ترا از کنار می گیرد
ای وسعت محبت بی منتها حسین
ای روضه ات ورای همه روضه ها حسین
با گریه های خویش نظر کرده مادرت
بر روی پرچمی که نوشته است یا حسین