ز همان روز ازل بعد هدینای حسین
دهنم خورده به شیرینی حلوای حسین
نقطه دلبری خالق و بنده حرم است
وسط سجده روی تربت اعلای حسین
ز همان روز ازل بعد هدینای حسین
دهنم خورده به شیرینی حلوای حسین
نقطه دلبری خالق و بنده حرم است
وسط سجده روی تربت اعلای حسین
نگو که خیر نداری برای ما آقا
عزیزمن! کرمت رفته پس کجا آقا
چه اشتباه بزرگی ز نوکرت سر زد
که آمده به سرش اینهمه بلا آقا
بنده ات آمد اعتراف کند
دل خود را دوباره صاف کند
بودم عمری اسیر و سرگردان
دست من را بگیر و برگردان
عالم اگر قطره است، دریا میشود زینب
اشک علی و اشک زهرا میشود زینب
صبرحسن در اوج، معنا میشود زینب
هرچه حسین گفتیم فردا میشود زینب
به من رسیده دو چشم تر از حسین و حسن
کلام وحی شده منبر از حسین و حسن
خراب روضه شدم آمدم به میخانه
رسیده جام و می و ساغر از حسین و حسن
بین این بیراهه، راه چاره را پس داده اند
جای بالش، سنگ های خاره را پس داده اند
من تک و تنها سرت را پس گرفتم از همه
سرشکسته ماه این سیّاره را پس داده اند
بنده ات آمد اعتراف کند
دل خود را دوباره صاف کند
بودم عمری اسیر و سرگردان
دست من را بگیر و برگردان
ذکر تو تا می رسد اذکار یادم می رود
می سپارم دل به تو دلدار یادم می رود
بر لبم لَا تَقْنَطُوا مِن رحْمَةِ الله است و بس
آنقدر شادم که استغفار یادم می رود
آقاترین روزی ده شهر مدینه
روی جگر داری هزاران وصله پینه
زخم فراوان داری و مونس نداری
کاری شده زهر جفا و حس نداری
میان حوض دوچشمم دوقطره اشک نمانده
مرا گناه به سوی عذاب هجر کشانده
منم کسی که دو دستش ز دامن تو رها شد
تویی کسی که گدا را جدا نکرده، نرانده
ثانیه های عمر من تباه شد نیامدی
روزشمار من پر از گناه شد نیامدی
سال نمای هجر را صفحه به صفحه خوانده ام
هجر تو بیشتر زسال و ماه شد نیامدی
در این حریم ذکرم , یارب و یا کریم است
دستم اگرچه خالیست, خرجیم با کریم است
کم میشود مگر از این سفره هر چه بردند؟
وقتی طرف حساب شاه و گدا, کریم است