حدیث اشک

بالانشینی

بالاتر از بالایی و بالانشینی
هر چند با ما خاکیان روی زمینی

شایسته وصف زبان کردگاری
نه درخور توصیف های اینچنینی

اُمُّ‌الْمُؤمِنین

نامش برای حلقه‌ی خاتم نگین است
آن شیرزن که بانی بنیان دین است

نازل شده «کوثر» میان رحل دستش
دامان او «ام‌ابیها» آفرین است

مادر فاطمه

مومنون آیه های قرآنند
گاه مقداد و گاه سلمانند
چه عرب چه عجم مسلمانند
همه فرزندهای بارانند

سلام ای مادر

دلم می خواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد
دلم می خواست دستم خاک عالم را به سر می کرد
دلم میخواست پایم امشب از ماندن حذر می کرد
به قبرستان دلگیر ابوطالب گذر می کرد

نور یقین

کسی که قلب او سرشار از نور یقین باشد
فقط او در کنار رحمة للعالمین باشد

چه باک از این که زن های عرب او را نمیخواهند
خدا میخواست با پیغمبر خود همنشین باشد

ام المومنین

همسنگر بی مثل و مانندم خدیجه

بر عشق تو یک عمر پابندم خدیجه

ای در تمام عرصه هاسنگ صبورم

ای یاور دیرینه ام کوه غرورم

بخاطر عشق

گرفت تا كه قلم رُخصت از خديجه ي كبريٰ
گرفت شعـرِ تَرم ، زينت از خديجه ي كبريٰ

قسم به جاه و جلالش قسم به مال حلالش
گرفته سفره ي دين بركت از خديجه ي كبريٰ

ام المومنین

سه سال آخر عُمرش شكسته تر شده بود
بلي شكسته تر از فـرطِ دردِ سـر شده بود

تمام بال و پر او كبود و زخمي بود
كه پيــش موج بلا بارهـا سـپـر شده بـود

دل زهرایی اش

آنکه عاشق کرده احمد را دل زهرایی اش
میشود حتما پیمبر مونس تنهایی اش

از چه رو از آن همه اموال یک جا نگذرد؟
آنکه بوده حضرت زهرا همه دارایی اش…….

فاطمه پرور

یار و همسنگر نبی مددی
بهترین همسر نبی مددی

بی نظیر است عطر گلشن تو
فاطمه پرور است دامن تو

مادر مومنین

رودی‌که‌خودرافداکرددرراه‌دریاخدیجه ست
مستغرق در صفات یاسین و طاها خدیجه ست

هربار رفته به معراج محبوب خاص خداوند
از حق تعالی شنیده محبوبه ی ما خدیجه ست

شَهرُ الرَّمَضانم

تو باز مرا خوانده ای امّا نگرانم
از فیض مناجات سحر باز بمانم

من چندصباحی‌ست که در غفلت محضم
بیدار کن‌ ای‌دوست‌ ازاین‌ خواب‌ گِرانم

دکمه بازگشت به بالا