شعر شهادت

شعر مدح و ولادت امام زمان عج

به کام خلق نشاطی که میدهد رطبش
هزار سال دگر هم نمی رود طربش

طبابتی ست برای طبیب ما که هنوز
نرفته هیچ مریضی به جانب مطبش

جمعِ کوفی

لحظه‌ها لحظه‌های آخر بود
آخرین ناله‌های خواهر بود
خواهری که میان بستر بود
خنجری خشک و دیده‌ای تَر بود
چقدر سینه‌اش مکدر بود

کاسه ها خالی

کوفه امشب چه ساکت و سرد است
کوفه امشب چقدر پُر درد است
کوفه امشب نمیرود در خواب
کوفه گرچه عجیب نامرد است

فلک

باز داغِ سیـــــنه بی اندازه شد
بارِ دیگر کُـهنه زخمی تازه شد
شب رسید و بامِ کوفه تار شد
باز دردی آشـــــنا تکرار شد

شعرشهادت امام هادی (ع)

بی هوا درب خانه ات وا شد
عده ای نانجیب آمده اند
بین سجده, بدون عمامه
پیِ تو ای غریب آمده اند

شعر روضه جانسوز حضرت زهرا (س)

هر شب که آه تا به سحر گاه می کشم
با اشک شعله بر جگرِ ماه می کشم

تا باز هم به شِکوه نگویند بس کنم
آهسته گریه می کنم و آه می کشم

شعر روضه حضرت زهرا (س)

دائما از بعد پیغمبر اذیت می شوم
خیلی از تنهایی حیدر اذیت می شوم

تا که می بینم کسی جای علی این روزها
بین مردم می رود منبر اذیت می شوم

شعر روضه حضرت زهرا (س)

خسته ای از جفای شهر ولی
بهر رفتن چنین شتاب نکن
بی تو ماندن تصورش سخت است
خانه را بر سرم خراب نکن

شعر روضه حضرت زهرا (س)

کم کم فضای خانه نفس گیر میشود
کم کم زمان , برای علی دیر میشود

بیچاره مجتبی , چه عذابی کشیده است
دارد ز داغ بی کسی ات پیر میشود

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

بانو بگو که حالت خوب است و بهتری
من آب میشوم که تو در بین بستری
حیدر حریف غصه و غم ها نمیشود
این زندگی بدون تو معنا نمیشود

شعر شهادت حضرت زهرا (س)

اصلا نفوذ خطبه‌ی من بی‌اثر شده است…
…یا اینکه گوش مردم این شهر کر شده است؟

دیگر نمانده قدرت در جبهه ماندنم
بابا ببین که دختر تو خون‌جگر شده است

بنا نبود که آن روز پشت در باشی

قرار بود که مثل حسن پسر باشی

عصای دست من و پیری پدر باشی 

تو دیدی و حسنم دید رنج مادر را

خدا کند ز برادر صبورتر باشی 

دکمه بازگشت به بالا