شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت زهرا (س)

شعر روضه حضرت زهرا(س)

یاد دارم مدینه روزی که
“دسته گل نه , طناب آوردند”*
جای خوبی و زحمت بابا
با بدی ها جواب آوردند

شرح غُصه چه گویم از دل خود
اهل یثرب , تمام نامردند
روز روشن به پیش چشم همه
حق ما را ز کینه می خوردند

تا که هیزم به کوچه آوردند
با غلافش اشاره بر در کرد
حاصل آن شرار را گویم
آتشِ شعله غنچه پرپر کرد

آنچنان دود خانه را برداشت
مادرم را دگر نمی دیدم
تا صدا زد بیا کمک فضّه
غربتِ اهل خانه سنجیدم

روی سجاده مادرم هر روز
بهر همسایه ها دعا می کرد
او برای پدر , نه بهر خودش
طلب صبر از خدا می کرد

تا کند باز در به روی علی
ناله اش تا به آسمان می‌رفت
روز های آخر عُمرش
تا دم در کشان کشان می رفت

روز آخر به یادِ کرببلا
مادرم روضه خوان بابا بود
میچکید اشک غم به آن صورت
صورتی که هنوز بوده کبود

پدرم کوه درد بر شانه
مادرم را ز خانه اش می برد
زیر تابوت را گرفته ولی
گاه گاهی فقط زمین می خورد

یاد دارم شبی که غسلش داد
پدر او را زِ زیر پیراهن
وای از آن دم که دید او جای
ضرب و شَتم و جسارتِ دشمن

* مصرع وام از اشعار استاد ایزدی

مهدی انصاری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا