شعر ولادت امام حسن (ع)

اخلاص

ایل و تبار تو همه از سفره‌دارها
ایل و تبار ما همه از ریزه‌خوارها

ایل و تبارت از همه خلق برتر است
قربان خانواده‌ات ایل و تبارها

درحال گردش است به امر تو کائنات
در حلقه تواند ولایت‌مدارها

اخلاص با ولای تو سنجیده می‌شود
میزان عشق توست ملاک عیارها

روزی که می‌کشید خدا نقش خلق را
طرح شمایل تو شد از شاهکارها

باید نشست منتظر دیدن رخت
باید نیاز کرد به ناز نگار ها

مشتاق خاک‌بوسی پای تو چشم ماست
پایان بده به غصه چشم‌انتظارها

ای سبزپوش فاطمه با خاک پای تو
سر سبز می‌شود همه‌ی شوره‌زارها

اموال خویش را همگی وقف کرده‌ای
یک بار نه، دو بار نه و بلکه بارها

از اینکه تو پیاده سوی مکه می‌روی
مبهوت می‌شوند تمام سوار ها

با دست پر به خانه خود بازگشته‌اند
هروقت رو زدند به تو وامدارها

وقت نبرد کار همه زار می‌شود
جولان دهی اگر که تو در کارزارها

تا که دم حسین و حسن همدم علی است
دیگر چه حاجتی به دم ذوالفقارها

از شهرهای دور به شهر تو آمدند
پیچیده شهرت کرمت در دیارها

در خانه کریم گدا معتبر شود
داریم از گدایی تو اعتبارها

ما نیز هم‌نشین تو یک روز می‌شویم
بر دامنت اگر بنشیند غبارها

چشم حسودهای تو را کور می‌کنیم
از این جهت به کار می‌آیند خارها

بر وعده جزامی و تو غبطه می‌خوریم
روزی ما نمی‌شود از این قرارها

از باده های ساقی کوثر به ما بده
فکری بکن به حال خراب خمارها

ای رنج دیده! رنگ سفید محاسنت
دارد حکایت از ستم روزگارها

دست معاویه به تو هرگز نمی‌رسید
از تو جدا نمی‌شد اگر دست یارها

در شأن اهل بیت قبور بقیع نیست
باید ضریح ساخت برای مزارها

آرش براری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا