شعر شهادت حضرت ام البنين (س)

ام الادب

از اول هر کجا که حرفی از مادرترین بوده
همیشه بعد اسم فاطمه ، ام البنین بوده

کنیزی کرد زینب را مقامش رفت بالاتر
اگر ام‌البنین ، ام‌البنین شد اینچنین بوده

خودش را روز اول پای زینب روی خاک انداخت
کسی که پیش اقوام خودش بالانشین بوده

ادب را شیر کرد و نوش جان بچه هایش کرد
که بی شک همسر شیرخدا شیرآفرین بوده

برای بچه های فاطمه مادر شدن کم‌نیست
فقط او لایق این مرتبت روی زمین بوده

اگر او را بخواهم در عناوینی بگنجانم
علی تاج ولایت بود و این بانو نگین بوده

اگر نانی به سائل داده گفته یادشان باشد
که نان سفره اش نان امیرالمونین بوده

هزار عباس اگر می‌داشت تقدیم علی می‌کرد
نخوان ام‌البنین اورا که ام‌العارفین بوده

ازاین که عالَمی حاجت گرفت از دست پُرمِهرش
یقین دارم خودش دستِ خدا در آستین بوده

شبیه کربلایی ها بخواه اول از او حاجت
چرا که پیش از عباسش به فکر زائرین بوده

امام دین در عاشورا به عباسش پناه آورد
از این منظر ببینی زیر دِینش رکن دین بوده

علمدارش زمین افتاد اگرچه‌ روز عاشورا
علمدار بساط روضه بعد از اربعین بوده

به داغ شیرخواره گریه کرده نه به شیرانش
فداکاری ببین ، انگار اُمِّ بی‌بنین بوده

به سینه میزد و میگفت ای تنهای بی مادر
تمام فکر و ذکرش لحظه‌ی هل من معین بوده

نبایستی برایش از حسین اینگونه میگفتند
که ساعاتی به زیر زانوی شمر لعین بوده

نمیزد اینقدر لطمه، اگر با او نمیگفتند
که یک نیزه به پایش خورد وقتی روی زین بوده

سوالی کرد که با سر چه‌ها کردند بعد از ذبح
بشیر آهسته گفت ام‌البنین در خورجین بوده

خجالت می‌کشید از فاطمیات بنی‌هاشم
که در کوفه حجاب دخترانش آستین بوده

همان بهتر نبود آنجا ببیند دخترانش را
میان مجلسی که حرمله بالانشین بوده

کسی نشنیده از او که بگوید: وای عباسم…
ولی سردردهایش از عمود آهنین بوده

گروه شعر یامظلوم

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا