شعر شهادت اميرالمومنين (ع)

بابا بمان

بابا بمان

بابا بمان که هستی زینب فدای تو
گویا نوشته اند شهادت برای تو

مانند روز آخر زهرا شدی پدر
قالب تهی مکن که نبینم عزای تو

گویا جواب کرده طبیبت حسین را
مخفی کند ولی ز همه مجتبای تو

دارد عجیب این دل من شور می زند
این کاسه های شیر نباشد دوای تو

انگار اعتماد ندارم به کوفیان
گرچه نشسته اند یتیمان بپای تو

گه گاه می رسد خبری از نگاهشان
عهد ترا وفا نکند بی وفای تو
□□□
این شیر را بنوش ولی یا علی! بدان
کوفه دهد جواب همه خوبیای تو

شبها که آمدی به در خانه های ما
آید تلافی اَش به سر بچه های تو

بسپار خوب چهرة ما را بخاطرت
با زینبت حساب شود ماجرای تو

حالا قرار ما سرِ دروازه های شهر
سنگ است و اهل بیت تو و ابتلای تو

محمود ژولیده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا