شعر شهادت حضرت رقيه (س)

بابا حسین

پس از تو تازه فهميدم كه اصلاً درد يعني چه
بيابان، گم شدن درشب و آه سرد يعني چه

يكي پيدام كرد و دخترت را…نه نميگويم !
كبودم ، ليك ميدانم دگر نامرد يعني چه

نه رنگ خيزران است و نه سيلي، زجر ديدم تا
بفهمم اينكه “سرخي ميزند بر زرد يعني چه “؟

غبار و جاي ضربي كه نشسته بر رخم داند
كه بر آيينه، نقش پنجه روي گرد يعني چه

نديدم بدتر از دروازهء ساعات در عمرم
به ما گفتند كوچه گرد، كوچه گرد يعني چه

هياهو ، ناسزا ، شهر غريب، آه از دل سجاد(ع)
“الهي مادرم دنيا نمي آورد” يعني چه !

غروبي كودكان اين محل دور و برم بودند
بگو بابا ” همه بازي ، رقيه طرد “يعني چه؟!

دگر كودك نخوانم ، حرفهايي را بلد هستم
بگويم” بزم ” يا “تحقير “يا “سر درد” يعني چه

علي ناظمي

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا