شعر ولادت اهل بيت (ع)شعر ولادت پيامبر اكرم (ص)

بر باد داده عاشقی

 

 بر باد داده عاشقی خاکسترم را

وقتی تو را دیدم زدم قیدِ سرم را

 ایل و تبارم کشته ی ایل و تبارت

نذر ِ تو کردم والدین و همسرم را


با بُردنِ نام ِ تو من معراج رفتم

فطرس شدم دادی به من بال و پرم را

باید برای عاشقی تَرکِ قرن کرد

من آمدم اینجا ببینم دلبرم را

کویِ تو را جارو زدم با اشک و مژگان

از من نگیر این دیده یِ رُفتگرم را

گریه نشانِ قلبِ پاک و صاف باشد

از دست دادم مدتی چشم ِ ترم را

غار ِ حرا یعنی همان گوشه نشینی

باید کمی خلوت کنم دور و برم را

***

پرسید که مُزد ِ رسالت را چه خواهی؟

گفتی نگه دار احترام ِ دخترم را

گفتی که این خانه همان عرش برین است

گفتی فقط حیدر امیرالمؤمنین است…

شاعر : رضا قربانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا