شعر وروديه محرم

حسین من

کربلا گرچه اثرهای خودش را دارد
دوری‌اش نیز ثمر های خودش را دارد

تپش قلب و دل سوخته و حال خراب
آتش عشق شررهای خودش را دارد

ناخوشی شب دوری به من آموخته است
خوشی وصل ضرر‌‌های خودش را دارد

دیر مُحرم شدن و محو مناظر بودن
جاده ی امن خطرهای خودش را دارد

سدره و قبله اگر بسته شد از باب خیال
رو به من صحن تو درهای خودش را دارد

دست، پابست ضریح است و دلم دور حرم
هرکه در وصل نظر‌های خودش را دارد

با شکستن بکند جلب نظر دور ضریح
دل به هرحال هنرهای خودش را دارد

مسلم و عون و حبیب و وهب و جون،حسین؛
آفتاب است و قمرهای خودش را دارد

حسن از تشت جگر گوشه فرستاده به دشت
سوی ازرق که پسرهای خودش را دارد

آمد اما چو ابالفضل اگر کم سن بود
عشق،اما و اگرهای خودش را دارد

 مهدی رحیمی زمستان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا