شعر شهادت حضرت رقيه (س)

دست صبرم عاقبت سمت گریبان میرود

دست صبرم عاقبت سمت گریبان میرود
یا از این ماتم سوی زلف پریشان میرود

بی کسی تو مرا از پا در آورده حسین
خواهرت بهرت دو تا شیر نر آورده حسین

داغ تو دارد مرا کم کم به زانو میکشد
هدیه ام در پیش پایت ذکر یاهو میکشد

این دو آقازاده ام را نذر گلویت میکنم
هرچه دارم در بساطم نذر رویت میکنم

کودکان خواهرت را شیر غیرت داده ام
با ولای تو به اینان روح عزت داده ام

در دل هر یک از اینان شور عاشوراستی
ذکر سربند دو آقازاده ام زهراستی

کودکند اما برایت جان نثاری میکنند
خونشان را پیش پاهای تو جاری میکنند

کاشکی من هم بلاگردان رویت میشدم
مثل قاسم کشته زخم گلویت میشدم

جای خود این گوهر و الماس را آورده ام
پیش مرگت این دوتا عباس را آورده ام

حال و روزم در غمت ای یار در هم ریخته
در دل شوریده ام غمهای عالم ریخته

خواهشم را رد کنی چادر کمر میبندم و…
دستمال زرد بابا را به سر میبندم و…

ذوالفقار مرتضی را گرم جولان میکنم
دشمنان را بین صحرا زار و گریان میکنم

ای غریب کربلا جانم فدای حنجرت
التماست میکنم اصلا به جان مادرت…

مادری را با قبول هدیه هایش شاد کن
این دو سرباز مرا از این قفس آزاد کن

دوست دارم در رهت مثل علی اکبر شوند
پیش پاهایت بیفتد و گل پرپر شوند

کودکانم هیچ, خود را هم فدایت میکنم
مینشینم خیمه و تنها دعایت میکنم

میروم در خیمه ام گرم نظاره میشوم
بی صدا, با چشم هایم پر ستاره میشوم

میروم در خیمه ام قرآن تلاوت میکنم
هر چه آمد بر سرم باز استقامت میکنم

رضاباقریان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا