دسته‌بندی نشده

راهِ کج

راهِ کج

از خودم دلخورم اقا که تو را یادم رفت
هه ی دویدم پِیِ نفسم که حیا یادم رفت

انتظار فرجت را نکشیدم یک شب
بهر دیدار رُخَت باز دعا یادم رفت

یک زمان گریه کنِ خوب تو بودم اما
معصیت کردم و آن حال و هوا یادم رفت

چون که وابسته به دنیا شده ام میبینی
پشت کردم به تو و روز جزا یادم رفت

خواستم مثل شهیدان خدا باشم حیف
راهِ کج رفتم و راهِ شهدا یادم رفت

با وجودی که سر سفره یتان نان خوردم
قدرنشناس شدم لطف شما یادم رفت

هرچه غم داشتم و دل نگرانی آقا
تا رسیدم حرم کرببلا یادم رفت

ازروی ناقه زمین خورد رقیه اما
ناله زد آمده زهرا و بلا یادم رفت

زَجرِ نامرد چنان زد به رُخَم سیلی که
همه ی دلخوشیِ من بخدا یادم رفت

روح الله پیدایی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا