اشعار مناجات صاحب الزمان

راهِ کج

از خودم دلخورم اقا که تو را یادم رفت
هه ی دویدم پِیِ نفسم که حیا یادم رفت

انتظار فرجت را نکشیدم یک شب
بهر دیدار رُخَت باز دعا یادم رفت

خسران زده

راهی برای رفع ِ خشم و غضب نسازد
آنکه برای عشقت خود را ادب نسازد

دنبال یارِ نابی! آنکه اگر رطب را-
خورده ست…دیگران را منع رطب نسازد

دکمه بازگشت به بالا