شعر شهادت حضرت زهرا (س)

رنگ خزان

رنگ خزان

رنگ خزان شدم ز غمت ای خزان من
زهرای من! حبیبه ی من! مهربان من

میبینی از غمت چقدر میخورم زمین؟
دیگر شدم بدون عصا آسمان من!

مانده هنوز بستر تو گوشه ی اتاق
با لاله اش چکار کنم باغبان من؟!

ماندست چند تار مویت بین شانه ای.
چشمم که خورد تیر کشید استخوان من!

راحت بخواب درد کشیدن تمام شد!
راحت بخواب درد کشیده جوان من!

کابوس لحظه های علی نقش قبر توست
فکرش به هم زده ست زمین و زمان من

چهل قبر ساختم که نفهمند هیچوقت
آخر کجاست قبر تو راز نهان من

گفتم درِ جدید بسازند بعد تو
تا میخ ها دوباره نگیرند جان من

حالا دگر تمام شده امتحان تو
حالا دگر شروع شده امتحان من

سید پوریا هاشمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا