شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

اشعار فراق امام زمان عج

سوز اشک و ناله ام چاره درد و غم نشد

یک نفس از سوز من بین خیالت کم نشد

چاره ای بر زخم دل میکردم اما هیچکس

همچو یاد دلبرم بر زخم من مرهم نشد
بویِ خاکِ مقدمت روحِ گِلِ آدم سرشت

هرکه خاکت را نبوسیده ست او آدم نشد

سر به تیغت داده این شیر نر کهنه نشین

آن سری که نزد صیادان عالم خـم نشد

میرسد از هر طرف ماتم بر این قلب غمین

هیچ غم همچو فراغت بر دلم ماتم نشد

عمر من بُرناایم قربان نور روی تو

یک سحر رویت نصیب چشم پر شبنم نشد

شاعر : علیرضا انصاری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا