شعر شهادت حضرت رقيه (س)

سر گشته و حیران

باز سر گشته و حیران شده­ام
چه کنم سر به گریبان شده­ام
مانده ام بی سر و سامان شده­ام
شمعِ این شامِ غریبان شده­ام

خاکِ غم سر نکنم پس چه کنم؟
گریه آخر نکنم پس چه کنم؟

پاره ای از جگرم بود که رفت
قوتِ بال و پرم بود که رفت
نفسم همسفرم بود که رفت
روضه­ی آهِ حرم بود که رفت

رفتنش پاک زمین­گیرم کرد
داغِ شرمنده گیش پیرم کرد

به رویِ آینه ام چنگ زدند
تا می خورد به او سنگ زدند
نعره بر دخترِ دلتنگ زدند
نوحه اش را دَف و آهنگ زدند

خنده ها بر تب و تابش کردند
جگرم بود کبابش کردند

بامن از کوچه­ی آشوب نگفت
همه­ی واقعه را خوب نگفت
از یهودی که زدش چوب نگفت
با من از ساقِ لگدکوب نگفت

همگی را به حدِ کُشت زدند
چوب و سنگ و لگد و مشت زدند

کوهی از غم به سر و رویش ریخت
آنقدر ضعف به بازویش ریخت
آه, بر دامنِ من مویش ریخت
روز و شب زخم به پهلویش ریخت

درد و داغش به تسلا نرسید
زخم­هایش به مداوا نرسید

قامتش مثلِ صنوبرها, نه
مانده از او به جز این پرها, نه
چهره اش رفته به دخترها, نه
سنِ او رفته به مادرها, نه

دلِ افروخته اش کُشت مرا
دامنِ سوخته اش کُشت مرا

جگرم گشته کباب آب بریز
مُرد برخیز رباب آب بریز
نیست او را تب و تاب آب بریز
شده ام خانه خراب آب بریز

هستی خویش چه سان خاک کنم
باید این قد کمان خاک کنم

عاقبت با مَحَنش می کُشدم
خونِ کُنجِ دهنش می کُشدم
وَرَمِ زخمِ تنش می کُشدم
غسلِ با پیرهنش می کُشدم

غل و زنجیرِ تنش را چه کنم؟
آه حالا کفنش را چه کنم؟

ام کلثوم(س)بیا خواهرِ من
گریه ها کن به غمش ناله بزن
کمک زینب(س)در چنگ مَحَن
کُنج ویرانه برو قبر بکن

بینِ این شهر وفا دیگر نیست
قبری اندازه­ی این دختر نیست

ریخت از ماتمِ او زهرا(س)اشک
و خرابه شده یک دریا اشک
دختران, همه سر تا پا اشک
به رویِ قبرِ رقیه(س) با اشک

بنویسید که بابا آمد
منوسِ دخترِ تنها آمد

 علیرضا شریف

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

  1. فرخنده میلاد حضرت عیسی مسیح مبارک
    حضرت عيسي ‏عليه السلام : خادِمي يَدايَ و دابَّتي رِجلاي و فِراشِي الأرضُ و وِسادِي الحَجَرُ و دِفئي فِي الشِّتاءِ مَشارِقُ الأرضِ . . . . أبيتُ و لَيسَ لي شَي‏ءٌ و أصبِحُ و لَيس لي شَي‏ءٌ و لَيسَ عَلي وَجهِ الأرضِ أحَدٌ أغني مِنّي
    ترجمه:
    خدمت كار من دو دست من است و مركبم دو پاي من و بسترم زمين و بالشم سنگ و گرمابخشم در زمستان مكان‏هاي آفتابگير . . . . شب و روز خود را با ناداري سپري مي‏كنم و با اين حال روي زمين ، هيچ كس توانگرتر و بي‏نيازتر از من نيست…..بحار الأنوار ، ج 14 ، ص 239 .
    آپم
    التماس دعا
    یاعلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا