امام حسين (ع) - شعر شب عاشورا

شب اخر

شب آخر است امشب شب اخر من و تو
چه قیامتی ست اینجا شده محشر من و تو

برویم دربیابان بکَنیم هرچه خار است
نگران بچه ها شد دل مضطر من و تو

تو ببین رباب و لیلا همه عزم جنگ کردند
صف این زنان بی کس شده لشکر من و تو

علی اکبر امشب آمد پی دستبوسی من
به عبا رسیده فردا تن اکبر من و تو

تو نگو ز غارت من! که ز غارتت نگویم
بخدا که قلب زهرا زده پرپر من و تو

سر من بدون معجر سر تو بروی نیزه
به چه حرفها کشیده سخن سر من و تو

طرفی به تازیانه طرفی به تیغ و نیزه
همه میزنند زخمی روی پیکر من و تو

سید پوریا هاشمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا