شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر وفات حضرت خديجه (س)

شعر وفات حضرت ام المومنین خدیجه(س)

می سوزم از شرارِ نفس هایِ آخرت
از لحنِ جانگداز وصایایِ آخرت

دستم به دست بی رمقت می شود دخیل
در پیش چشمهایِ گهربار جبرئیل

دستم شبیه دست تو تبدار می شود
دیوار غصه بر سرم آوار می شود

رحمی نما به حالِ پریشان دخترت
مادر نکش عبایِ پدر را, تو بر سرت

دلواپس غروب توأم, آفتابِ من
بر روزهایِ روشن من, رنگِ شب نزن

محزون رنج های پدر می شوم نرو
من شاهد عزای پدر می شوم نرو

مادر بمان کنار گل یاس باغِ خود
آتش نزن به حاصل خود,با فراقِ خود

فصل بهار خانه ی ما را خزان نکن
مادر بمان و نیتِ ترک جهان نکن

مادر حلال کن که دعایم اثر نکرد
شرمنده ام قنوت عشایم اثر نکرد

اشکِ غمت به ساحل پلک ترم نشست
سنگ فراق؛ شیشه ی قلب مرا شکست

أمن یجیب خواندن من بی نتیجه ماند
زهرا یتیم گشت و پدر بی خدیجه ماند

وحید قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا