شعر وروديه محرم

صدا دوباره می آید

دلم به تاب و تب است و دوباره کرده هوایش

خدا کند که بمیرم میان ماه عزایش

دعای کیست که اکنون , دوباره قسمتمان شد

طعام سفرۀ احسان و باز طعم شفایش

به گوش هر دل عاشق شده , دوباره می آید

صدای خندۀ دشنه , صدای نالۀ نایش

صدای گریۀ مادر , کنار پیکر بی سر

و ناله های زنی با , نوای وا اسفایش

صدای ضربۀ چوب و لب مطهر آقا

صدای قاری قرآن و باز سوز صدایش

دوباره غارت خیمه , دوباره دزدی معجر

و باز خاطرۀ طفل و تاول کف پایش

دوباره یاد تن پاره پارۀ علی اکبر

و باز خاطرۀ تلخ و جانگداز عبایش

اگر بناست بمیرم میان ماه محرم

خوشم که روز دهم جان خود کنم به فدایش

 محسن مهدوی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا