شعر ولادت حضرت زينب (س)

عمه ى سادات

اگر نشانه اى از كوه و آبشارى هست
اگر خزان مرا شوقى از بهارى هست
اگر كه از سر لطف تو بى قرارى هست
اگر كه بال و پرى هست…اعتبارى هست
فقط به خاطر عرض ارادتم به شماست
به جان مادرم اصلاً سعادتم ز شماست

تو را به صفحه ى دل شاعرانه بايد گفت
ز معجزات بيانت ترانه بايد گفت
ز غصه هاى دلت بى بهانه بايد گفت
ز دشت كرب و بلا عاشقانه بايد گفت

به نقطه نقطه ى شعرم نظر بفرماييد
مرا براى غلامى خبر بفرماييد

تو خواهرى و برادر تو مادرى و پدر
گهى حسينى و عباس و گه خود حيدر
تو وجه مشتركى بين سوره ى كوثر
تو شاه شام بلايى رقيه سر لشكر

فداى ذكر قنوت و سجود تو بانو
خلاصه گشته خدا در وجود تو بانو

تو إرث بردى ز مادر مقام عصمت را
تو شان دادى به پاكى…حجاب و عفت را
تو إرث بردى ز حيدر شكوه و غيرت را
و استوار نمود خطبه ات ولايت را

به لحن حيدرى تو هزار اى والله
وقار مادرى تو هزار اى والله

حرم حرم حرم از روى لب نمى افتد
به سنگ فرش حرم رنگ شب نمى افتد
مدافع حرم از تاب و تب نمى افتد
ظفر به لطف دعايت عقب نمى افتد

فدايى حرمت..وه!چقدر بسيار است
مدافع حرم تو خودِ علمدار است

حسين روز و شب و ماه و آفتابت بود
حسين ماه تمامت ميانِ قابت بود
حسين تكه كلامت…گل و گلابت بود
حسين نان تو بود و حسين آبت بود
 
تو وقف كردى خودت را براى خون خدا
شدى أمير حرم تو به جاى خون خدا
 
براى وصف تو واژه اگر كم آوردم
به جاش پيش قدومت سرى خم آوردم
براى زخم دلم باز مرهم آوردم
ميان جشن شما نوحه و دم آوردم
 
ستاره ى شب ارباب…قبله ى حاجات
شهيد زنده ى گودال…عمه ى سادات
 
اگر حسين تنش زير دست و پاها بود
براى ذبح سر او اگر كه دعوا بود
و حرف شمر ها به هم بفرما بود
چقدر كرب و بلا در نگات زيبا بود
 
تو چنگ بر رخ خود مى كشيدى با فرياد
رسيد مادر تو پاى پيكرش…اى داد
 
 آرمان صائمى

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا