محمدعلی بقایی

لالایی اصغرم

چشمه ای پا نمیشود مادر
خاک دریا نمیشود مادر

خواب از چشم تو گریزان است
گریه لالا نمیشود مادر

پای غرق آبله ام

هرگز نمیروم پی دلدار دیگری
خار است در کنار تو هر یار دیگری

چون مصطفی که بر سر زانو تو را نشاند
بر زانویت مرا بنشان بار دیگری

ما از ازل فقط در این خانه را زدیم
جایی نرفته ایم و به این سمت آمدیم
دلداده ی کریمه ی آل محمدیم
یعنی گدای خواهر سلطان مشهدیم

عزیز خانه ی پیغمبر

شروع میکنم این بار هم به نام خدا
گذشته از خودش این زن به احترام خدا
رسانده حضرت احمد بر او سلام خدا
شده است ثروت او حامی کلام خدا

سلامت

تو داغ دیده ای اما سرت سلامت نیست
سرت شکسته شده پیکرت سلامت نیست

نگاه کن به سراپای عمه ام زینب
مرا ببخش اگرخواهرت سلامت نیست

شهید تشنه کجایی

به آه و ناله نشسته وجود بعد از تو
ببین که میرود از چشم ، رود بعد از تو

شهید تشنه کجایی که خیمه گاهت را
به جای عود گرفته است دود بعد از تو…

حامی

شروع میکنم این بار هم به نام خدا
گذشته از خودش این زن به احترام خدا
رسانده حضرت احمد بر او سلام خدا
شده است ثروت او حامی کلام خدا

دکمه بازگشت به بالا