شعر وفات حضرت خديجه (س)

مادر

رفتی و بعد از تو پیغمبر بدونِ یار شد
در میانِ دشمنان بی همدم و غمخوار شد

سختی شعب ابیطالب دو چندان شد سپس،
کوه غم ها بر سر و روی رسول آوار شد

داغ مادر بهر زهرا دخترت جانکاه بود
بعد مادر چند روزی فاطمه تب دار شد

ثروت و زیبایی و جان تو هر سه شد فدا
از تو در راه خدا آری..، چِقْدر ایثار شد

ارث مادر میرسد بر دخترش، اینگونه بود
بعد تو دیدند حال و روز کوثر زار شد

تو نَبودی، دخترت بود و چهل تا نانجیب
ضربه ای بر در زدند و قاتلش مسمار شد

فاطمه روی زمین بود و همه داخل شدند
بسته در خانه دو دستِ حیدر کرار شد

کربلا هم بسته شد دستان زینب اینچنین
ارثیه مادر بزرگش بود آیا خوار شد؟!

دلبرش روی زمین عریان و قطعه قطعه بود
بر روی تل اینطرف چشم حرم خونبار شد..

هم پیمبر هم علی هم فاطمه ناله زدند
تا که در گودال سهمش خنده ی اغیار شد

آمد و.. سر نیزه ها و تیر ها را زَد کنار
رو به رو با پیکری از زخم و خون سرشار شد

دست بُرد و..چون گلی نَعشِ حسینش را گرفت
بین غوشش عجب، زینب پُر از گلزار شد

 مجتبی دسترنج ملتمس

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا