شعر شهادت حضرت زهرا (س)

صدای فاطمیه

از کوچه می آید صدای فاطمیه
حیِّ علی بزمِ عزای فاطمیه
تا سایه ی عرشِ الهی پرکشیده
بالی که وا شد در هوای فاطمیه
بزمِ خصوصیِ خودِ زهراست این ماه
ماهی نمی رسد به پای فاطمیه
بین مناصب منصبی بهتر ندیدم
از منصبِ عبد و گدای فاطمیه
سرمایه ای بهتر از این نوکر ندارد
چشمی که گریان شد برای فاطمیه
هر سیِّئه از قلبِ ما را پاک کرده
یک قطره اشکِ روضه های فاطمیه
پس خوش به حالِ آن گدایی که گرفته
روزیِ هر سال از عطای فاطمیه
جانم به شور و حالِ موکب های زهرا
جانم به عطر و طعمِ چای فاطمیه
هر دردِ بی درمان مداوا می شود زود
با نوش دارو و دوای فاطمیه
قلاده ام را کاش یک روزی ببندند
در صحنِ زهرا و سرای فاطمیه
این را بداند شیخِ هتّاکِ زمانه
زنده است اسلام از بقای فاطمیه
بهتر بماند کر هر آن گوشی که نشنید
زهراست ناموسِ خدای فاطمیه
از آتش و دیوار و در ، سیلی و کوچه
باید بگوییم از کجای فاطمیه
تا روزِ محشر هم نخواهد رفت هرگز
از یادِ شیعه ماجرای فاطمیه
اربابِ ما هم مقتلش کرب و بلا نیست
بوده قتیلِ کربلای فاطمیه
مهدی شریف زاده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا