شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

مولای من

دلم‌ گرفته از این روزگار زجرآور
جهان که لطف ندارد بگو نجف چه خبر

تمام کون و مکان را اگر نگاه کنی
جز او کسی به نظرها نمیرسد به نظر

همه اجاره نشین شهنشه نجفیم
زمین عمارت شخصی اوست سرتاسر

مسیح میشوم و مُرده زنده خواهم‌‌ کرد
به دست من برسد خاک پایی از قنبر

هوارِ میثم تمار روی دار این بود
ضرر نکرده کسی که در عشق کرده ضرر

هراسِ مرگ بدل شد به اشتیاق وصال
“فَمَن یَمُت یَرَنی” تا شنیدم از مادر

به خاکِ تیره نخواهد نشست میّت ما
درون قبر بریزند تربت حیدر

دل شکسته ی مارا چه میشود بخرند
برای او بفرستند، هِدیه روز پدر

چه عافیت چه بلا، راضی ام به تقدیرم
به دستِ دست‌خدا هست تا قضا و قدر

مَبین که پیرهن وصله دار می پوشد
تراب با نظر بوتراب گردد زر

علیست کیسه به دوش مدینه و کوفه
علی به سوره ی انفاق و هل اتی مظهر

به جز علی چه کسی قادر است وقت نبرد
سلاح خویش ببخشد به دشمن کافر

امیر بودن و هم سفره ی فقیر شدن
از عهده ی احدی غیر از او نیامده بر

نوشتم آنچه که خوبیست را به پای علی
نوشتم آنچه بدی هست، پای آن سه نفر

یکی ز جنگ فراری یکی بلاگردان
بگو کدام شود جانشین پیغمبر؟!

اگر ملاک جگر هست؛ “ماجرای ِ مَبیت “
اگر که قدرت بازوست؛قلعه ی خیبر

کَنَنده ی در خیبر اگر چه بوده ولی
شکسته است غرورش در آستانه ی در

گروه شعر یا مظلوم

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا