شعر ولادت امام حسن (ع)

یا حسن مجتبی(ع)

یا حسن مجتبی(ع)

به سمت پنجره ها تا نسيم مي امد
صداي پاى امامى كريم مي امد
رطب ز شاخه طوبى رسيد يا اينكه
براي فاطمه سيب دو نيم مي امد

براي رحل زمين در ميان ماه خدا
ضحى و شمس الف لام ميم مي امد
ميان خانه زهرا در ازدهام ان روز
پَرِ فرشته به جاى گليم مي امد
ميان خانه زهرا ستاره پيدا شد
بيا مدينه على هم خلاصه بابا شد

كسى كه امدنش را خدا غزل مى كرد
كريم بود كرامات لم يزل مى كرد
ز هر محله كه مى رفت يا كه مى امد
فرشته نيز تجمع در ان محل مي كرد
به يك اشاره شتر را ز پاى دراورد
كسى كه معركه در عرصه جمل مى كرد
هميشه بين لغات كتاب عاشورا
فقط اشاره به اهلى من العسل مى كرد
شبى كه دست به توصيف روى او بردم
مسير شعر خودم را به سوى او بردم

چه قدر شب همه شب من خدا خدا كردم
جه شاعرانه توسل به ربنا كردم
به اذن فاطمه مثل وصال شيرازى
براى دفتر خود شعر دست و پا كردم
كريم!لطف شما را به چشم خود ديدم
شبى كه قافيه را ناگهان رها كردم
دلم مدينه و اما كنار صحن شما
هواى رايحه سيب كربلا كردم
به سمت كرببلا رفتم ان شب جمعه
ولى دومرتبه تا اينكه چشم وا كردم
مدينه بودم و باز از فرات مى خواندم
و عصر جمعه كنارت سمات مى خواندم

چه مى شود بدهى ما كبوترانت را
مجالِ پَر زدنِ بين اسمانت را
سوال مي كنم اقا چه قدر در رويا؟
براى خود بكشم طرح سايبانت را
چه قدراب شوم تا نشان دهى روزى؟
مزار گمشده مادرت جوانت را
بيا و روضه بخوان روضه از زمانى كه
عصاى دست شدى ياس قد كمانت را
هنوز قلب تو را نا اميد مى بينم
تمام موى سرت را سفيد مى بينم

على زمانيان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا