شعر شهادت طفلان حضرت زينب (س)

یا زینب(س)

هستی اش را داد تا محفوظ باشد معجرش
مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش

وقت بیرون رفتن از خانه، حسین و مجتبی
با یل ام البنین بودند در دور و برش

مریم و آسیه را دیدم که می آموختند
با چه شوقی درس عفت را به پای منبرش

دختر نور است این بانو و بی شک آفتاب
می شود مانند شمعی بی رمق در محضرش

اسم او ذکر شب و روز همه آیینه هاست
عصمت الله است این آیینه نام دیگرش

حضرت زهرای اطهر مظهر حجب و حیاست
ارث برده این عقیله حجب را از مادرش

حضرت زهرای اطهر آنکه پیش کور هم
چادرش را برنخواهد داشت از روی سرش

هر کسی در این جهان از عفتش دم می زند
یا به زهرا اقتدا کرده ست یا بر دخترش

 احسان نرگسی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا