شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

یدالله

یدالله

سوسوی چشمِ ملیحش شمس را پروانه کرده
منطق ابروی بُران عقل را دیوانه کرده

شد یداللهِ زمان تا , جلوه بر کونین بخشد
زلف موزون جهان را دستهایش شانه کرده

قبلهٔ خلق خدا شد زادگاهِ لایزالش
در زمین هر قبلگه را غیر خود, بت خانه کرده

کعبه شدگهوارهٔ او , اوست مرواریدِ کعبه
حق علی را در میانِ این صدف دردانه کرده

چون امیر اهلِ بینش مومنان را کرده چینش
اینچنین بر آفرینش شیعه را فرزانه کرده

هر که زد در سفرهٔ او کاسهٔ خود را , بداند
سفرهٔ نسلِ خودش را تا ابد شاهانه کرده

هست باده بر لب من گشته ساغرهم لب من
هرنفس لعل لبم را نام او میخانه کرده

گرچه دورم از سَرایش حرف دلتنگی ندارم
گوئیا در کنج قلبم عشق مولا خانه کرده

 حامد آقایی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا