شعر شهادت حضرت زهرا (س)شعر وفات حضرت ابوطالب (ع)

از من نگیر رو

آنکس که زد به روی تو باید زند نقاب
از من نگیر رو که شدم از خجالت آب

هر شب کنار آهِ تو من آه می کشم
در خاکِ بستر تو علی شد ، ابوتراب

در بین بی محلیِ یک شهر ، فاطمه
قنفذ به خنده ، جان مرا میدهد عذاب

شرمنده ام از این که ورم کرده بازویت
سهم تو تازیانه شد و سهم من طناب

زهرا به خونِ محسنمان می خورم قسم
روزِ قیامتی رسد و می شود حساب

اعجل وفات ، قصه به جانم نشانده است
زهرا همیشه ذکر تو بوده است مستجاب

نه سال ، در کنار تو چون لحظه ای گذشت
اینقدر بهر پر زدن خود نکن شتاب

 حامد آقایی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا