شعر شهادت حضرت زهرا (س)

لبخند زدی ، اشک علی را نگران کرد
تابوت ، امیدِ همه را فاتحه خوان کرد

لبخندِ تو آن روز پس از دیدنِ تابوت
گُل بود که رویید ولی زود خزان کرد

اصلأ تو بگو فاطمه جان می شود آیا
دریایِ مرا در دلِ یک قطره نهان کرد ؟

مثلِ تو کمانی شده ام پشتِ مرا خَم –
مرحب نتوانست ولی زخمِ زبان کرد…

سنگینیِ خیبر نه … ولی قامتِ من را
بی وزنیِ تابــوتِ تو مانندِ کمــان کرد

زخمی که غمِ حمزه به قلبِ نبی انداخت
تابـــوتِ تو با قلبِ علــی بدتر از آن کرد

بعد از تو علی سنگِ ملامت هم اگر خورد
بــاران شد و با آیِنه ی چـــاه بیــان کرد

 ابراهیم زمانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا