شعر مدح و مناجاتشعر مناجات با خدا
شعر مناجات با خدا
توبه کردم از خطا , توهین به استغفار شد
بارها گفتم غلط کردم ولی تکرار شد
بار اول میزدی شاید به خود می آمدم
چشم پوشی کردی و وضعم خجالت بار شد
هر بلایی میکشم از دست نفسم میکشم
این ذلیل نفس بودن باعث آزار شد
فکر دنیا بودم و از فکر تو غافل شدم
هر چه بی تو ساختم روی سرم آوار شد
بارها گفتم که آدم می شوم اما نشد
بارها گفتم نشد , شاید که در این بار شد
من که روی آمدن اینجا ندارم هیچوقت
واسطه بین من و تو نور هشت و چار شد
یاحسینی گفتم و زهرا شنید و گفت جان…
خوش بحال هر که از این فیض برخوردار شد
در شفاعت هم بهم پیوسته رحمت میکنند
کار ما با مادر و فرزندها هموار شد
فاطمه بخشید از یک سو , رباب از یک طرف
با حسین و با علی اصغر , قسم پربار شد
این بهم پیوستگی ها روضه سازی میکنند
کربلا هم ریشه ی سرنیزه ها مسمار شد
علیرضا وفایی(خیال)