از دور به پابوسی سر داشت می آمد
تیری که به شکل سه تبر داشت می آمد
بر دوش پدر چون که سرش سمت حرم بود
میرفت ولیکن به نظر داشت می آمد
بر گودی گودال سر شانه ی بابا
با پای خود اینبار پسر داشت می آمد
یک لحظه عبا رفت کنار از دم حنجر
دیدند سر ظهر سحر داشت می آمد
زیر گلو و قلب حسین و دل مادر
یک تیر به سمت سه نفر داشت می آمد
دیدند اگر حرمله را قوم در آن سو
از فتح گلو حرمله تر داشت می آمد؛
دیدند همان ها که پریشان و پریشان
این سو طرف خیمه پدر داشت می آمد
مهدی رحیمی زمستان