شعر شهادت حضرت علی اكبر (ع)
عضو عضو بدنت
عضوعضو بدنت در همه جا ریخته است
بدنتخورد شده یک , دو سه تا ریخته است
توخودت راه نشانم بده تا جمع کنم
قسمتیدست من و بقیه کجا ریخته است ؟
چهکنم حرف تَنت نیست , معما شده است !
هرچقدر جمع کنم چند هجا ریخته است
میزنندطبل و کف و هلهله بر گریه ی من
نفسمتا شنوی بین صدا ریخته است
وایبر من تو چرا نیزه به پهلو داری ؟
سهممن بود چرا بَهر شما ریخته است
راستیزود بلند شو , عمه ات در راه است
موپریشان بکند عرش خدا ریخته است
میبَرم پیکرت اکبر به لبم زمزمه ام
نکنداز علی ام علی به جا ریخته است
علیرضا عنصری