حسینیه حدیث اشک

بی تو گریانم

هفت روز است بی تو گریانم
هفت روز است که پریشانم
هفت روز است که پدر جانم
بی تو آواره بیابانم

امان از کوفه

زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه
بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه

حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین
عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه

عزیزم حسین

برات بیقرارم عزیزم حسین(ع)
به داغت دچارم عزیزم حسین(ع)

توو خوابم نمی دیدم این روز و که
نباشی کنارم عزیزم حسین(ع)

امان از دل زینب

دگر پایان ندارد دردِ من هجرانِ من ای داد
تو را کم دارد این مَحبَس تو را زندانِ من ای داد

تو رفتی شام و ما ماندیم در زندان کنارِ هم
شده آب از فراقِ تو تنِ بی جانِ من ای داد

سالار زینب(س)

ای هر پنج تن بلا دیدم
من تورا روی نیزه ها دیدم

سر یک نیزه ی بلند ، حسین
گیسوان تورا رها دیدم

زینبت در کوفه دارد ماجرای دیگری
آمدم از کربلا به کربلای دیگری

عزت پنجاه سالم‌ را نگاهی خرد کرد
کاش میرفتیم جز کوفه به جای دیگری

یا زینب

انتهای صبر در اصل ابتدای زینب است
چشم زهرا و علی وقف عزای زینب است

گریه بر او هست گریه بر حسین و بر حسن
مبدا گریه در عالم غصه های زینب است

سالار زینب

کاش شام غم من را تو سحر گردانی
جنگ خونین مرا غرق ظفر گردانی

غصه ای نیست اگر زیور من غارت شد
چادر سوخته را کاش که برگردانی

خداحافظ حسین

بسته ام بارِ سفر را پس خداحافظ حسین
می برند این خون جگر را پس خداحافظ حسین

در دو زانویم نمانده قوّتی ، دلواپسم
می کِشم دردِ کمر را پس خداحافظ حسین

جسم صد چاک حسینم

دردل صحرا گلم بی پیروهن افتاده است

جسم صد چاک حسینم بی کفن افتاده است

زینت دوش نبی!! باور ندارم اینچنین

زیر کوهی تیغ و نیزه پاره تن افتاده است

اينقدر آه نكش

بعد يك عمر كه با بودن تو سر كردم
حال بايد تک و تنها به حرم برگردم

من به لبخند سرِ صبح تو عادت دارم
پس نخور غصه شبيه تو رشادت دارم

ای خواهرِ خسته

بعدِ من ای خواهرِ خسته شجاعت پیشه کن
تا نفس داری ز دشمن ها برائت پیشه کن

صبر کن اصلاً نرنجی ای صبورِ اهل بیت
بعدِ سالارِ شهیدان تو ولایت پیشه کن

دکمه بازگشت به بالا